شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ 27 April 2024
دوشنبه ۰۵ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۲
کد خبر: ۶۳۵۰۵
تحقیر پوتین، تزلزل ارتش، تردید جامعه

تحلیلی از اکونومیست؛ شورش »واگنر» با روسیه و جنگ اوکراین چه می‌کند؟

پوتین در سخنرانی خود خاطرات ۱۹۱۷ را یادآوری کرد. زمانی که نیروهای روسی جبهه را واگذاشته و از دولت خود روگرداندند. کسی نمی‌تواند بگوید که آیا شورش واگنر آغازگر نهضتی بوده که به سرنگونی پوتین بینجامد یا خیر. او می‌توانست مبارزه را برگزیند. اما این آخر هفته، پوتین با مقایسه خود با انقلاب اکتبر به ترس‌های خود خیانت کرد. اگر او بخواهد اقتدار خود را باز پس گیرد، شاید ناچار به خشونت و سرکوب شود.
نویسنده :
مونس نظری

 

ناتوانی ولادیمیر پوتین در جلوگیری از این شورش این معنا را می‌رساند که او در مهم‌ترین وظیفه خود نیز شکست خورده است.

 

بهار ۲۰۲۳، درست لحظه‌ای که معلوم شد تهاجم روسیه متزلزل شده است، ژنرال‌هایی که کارزار اوکراین را طراحی کرده بودند، به ناگاه دریافتند که تاب‌آوری‌شان در میدان نبرد می‌تواند فرماندهان روسی را مقابل یکدیگر قرار دهد.

 

آنها حساب کردند که ایجاد تفرقه و جنگ داخلی، گامی حیاتی برای بازگرداندن این جنگ [جنگی که غیرقابل پیروزی به نظر می‌رسید] به روسیه و مردمش خواهد بود. در واقع این کشور برای ارضای امیال رئیس‌جمهور خود، ولادیمیر پوتین، ناچار به پرداخت هزینه‌ای هنگفت بود و این خود مسیری برای پیروزی به حساب می‌آمد.

 

آنها تصورش را هم نمی‌کردند که آرزوهایشان تا این اندازه دقیق برآورده شود. در غروب ۲۳ ژوئن یوگنی پریگوژین به همراه نیروهای لجام‌گسیخته در گروه مزدور واگنر شورش کردند. آنها توانستند طی ۲۴ ساعت روستوف-آن-دون، نهمین شهر بزرگ روسیه را تصرف کنند.

 

پس از آن با سرعتی عجیب مسافتی هزار کیلومتری را به سمت مسکو پیش رفتند و ۲۰۰ کیلومتر مانده به پایان راه کج کردند. پریگوژین پس از انتقاد از تهاجم ناموفق‌شان خواستار برکناری وزیر دفاع و رئیس ستاد کل ارتش شده بود.

 

هنوز معلوم نیست که آیا پریگوژین خود را از سر راه پوتین کنار کشیده است یا خیر. اما ظاهراً این مرد به بلاروس تبعید شده (لااقل در حال حاضر). ولی هر سرنوشتی هم که در انتظارش باشد باید اعتراف کرد که لطمات شدیدی به پوتین و جنگ او وارد آورده است.

 

ظواهر امر نشان می‌دهد که سربازان واگنر به پایگاه‌هایی که در ۲۳ ژوئن ترک کرده بودند، باز خواهند گشت. اما در سوی دیگر این داستان روسیه و رئیس‌جمهور تضعیف‌شده‌اش وجود دارند، کسی که حالا خود را در حصاری خطرناک گرفتار می‌بیند.

 

از نظر تاکتیکی، جنگ سخت‌تر خواهد شد و به لحاظ استراتژیک هم پیروزی در آن برای پوتین به مراتب دشوارتر. حالا اتفاقی که افتاده اینکه ضربه سختی به بنیان‌های رهبری پوتین وارد آمده است.

 

از نظر تاکتیکی، شورش واگنرها به انشقاق و ایجاد انحراف در ارتش روسیه انجامیده است. در سنگرها نیز مردان جنگ حالا می‌دانند در حالی که از آنها خواسته شده جان خود را برای نبردی که پریگوژین آن را «تباه» توصیف کرده، به خطر بیندازند، فرماندهان‌شان دارند بر سر قدرت و نفوذ به جان یکدیگر می‌افتند.

 

در پادگان نیز افسران سعی دارند توجه خود را به چیزی میان جنگ و آینده تقسیم و معطوف کنند. آنها می‌دانند که در صورت بروز نبرد قدرت، ناچارند در سوی درست این مبارزه قرار بگیرند.

 

اما برای اوکراین، آنچه در روسیه رخ داده است، یک فرصت به شمار می‌رود. برنامه ضدحمله آنها هم از آنچه مدنظرشان بوده عقب‌تر است. نیروهای اوکراینی با وجودی که در حال آماده‌باش بوده‌اند، پیشرفت براشان به کار سختی تبدیل شده بود.

 

اما دیگر نمی‌شود لحظه‌ای بهتر از «اکنون» را برای شکستن خطوط روسیه پیدا کرد. مطمئناً تصادفی نیست که اوکراینی‌ها حالا در تلاش برای بازپس‌گیری باخموت باشند. محلی که بهای آن خون هزاران سرباز بوده است.

 

اوکراین اگر موفق بشود که شهر را پس بگیرد، پیام پریگوژین به مردم عادی روسیه صورت واقع یافته: اینکه پوتین و ژنرال‌هایش رو به شکست هستند.

 

دوم آنکه شورش اخیر، استراتژی‌های روسیه را تضعیف کرده است. از زمانی که حمله ابتدایی او شکست خورد، تئوری پیروزی پوتین این بوده که: غرب به این باور خواهد رسید که حمایت از اوکراین، هدررفت انرژی و سرمایه است. اما با این وجود پریگوژین نشان داد که شاید زمان خیلی هم به نفع آقای پوتین نباشد.

 

روسیه نخواهد توانست بارها و بارها همین کار را تکرار کند. حالا واگنر ثابت کرده که قدرت دفاعی روسیه چقدر ضعیف است و پوتین نیازمند آن است که فرماندهی‌اش را دوباره تقویت کرده و ارتشش را مجدداً سازماندهی کند...

 

در این شرایط اگر او بسیج تازه‌ای را آغاز کند، خطر برانگیخته‌شده نارضایتی عمومی را در پی خواهد داشت. وقتی که پوتین مقابل دوربین می‌ایستد و اصرار دارد که «عملیات ویژه نظامی‌اش» مطابق برنامه پیش رفته، می‌خواهد این پیام را برساند که به هیچ عنوان پا پس نخواهدکشید.

 

اکنون پس از ماجرای پریگوژین این احتمال وجود دارد که پوتین باز به توهمات خودش دچار بشود و این مهم به سومین و البته مهم‌ترین درام ۲۴ ساعته خواهد انجامید: تأثیری که این واقعه بر رهبری پوتین می‌گذارد. رئیس‌جمهور روسیه حالا تحقیر شده است. آن هم از جانب واگنر و پریگوژین، یعنی محکوم سابق و خالق کنونی این واقعه.

 

در سیستم روسیه، پوتین با به رقابت کشاندن جناح‌های رقیب است که حکومت می‌کند. او ناظر این آتش‌بس مسلحانه بوده و ناتوانی‌اش در جلوگیری از شورش واگنر بدین معناست که او در انجام مهم‌ترین وظیفه خود با شکست مواجه شده.

 

آقای پوتین حالا کشف کرده که وفاداری مردم هم محدودیت‌های خود را دارد. واگنر توانست روستوف، یعنی مرکز فرماندهی جنگ در اوکراین را، بدون شلیک حتی یک گلوله تصرف کند.

 

این اتفاق آنقدری جذاب بود که برخی شهروندان روس، با آب و غذا، مردان واگنر را مورد استقبال قرار دادند و با پریگوژین به عنوان یک قهرمان برخورد کردند.

 

نکته اینجاست که در بخش عمده این ماجرا، ارتش منظم روس عقب ایستاده و حرکت این مزدوران به سمت مسکو را به نظاره نشسته بودند.

 

این موضوع پوتین را بر سر یک دوراهی قرار می‌دهد. او برای نشان‌دادن قدرتش ناچار است ارتش و کرملین را از تمام کسانی که بی‌وفایی‌شان به اثبات رسیده، پاک‌سازی کند. اما این کار می‌تواند در جنگ اختلال ایجاد کند؛ ضمن آنکه خطر ایجاد مشکل از جانب کسانی که تصور می‌کنند اهداف بعدی او هستند، به دنبال خواهد داشت.

 

ضمن آنکه عقب‌نشینی او ازین اقدام ثابت خواهد کرد که او از مطیع‌بودن زیردستانش اطمینان ندارد و این اتفاق نیز به جسارت بیشتر توطئه‌گران خواهد انجامید.

 

این میان پوتین نیز ضعیف ظاهر شده است. او صبح روز شنبه در سخنرانیِ سرشار از خشم خود «خیانت» پریگوژین را محکوم کرده و به او وعده مجازاتی سخت داده بود. با این وجود اتهامات موجود علیه پریگوژین نیز حالا با توافقی که ظاهراً به کمک (با مذاکرات) الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهور بلاروس صورت گرفته، کنار گذاشته شده است.

 

در دنیای آقای پوتین، رهبران قدرتمند مردم را به حال خود وانمی‌گذارند و از دیکتاتور تازه‌کار کنار‌دست خود کمک نمی‌گیرند.  

 

پوتین در سخنرانی خود خاطرات ۱۹۱۷ را یادآوری کرد. زمانی که نیروهای روسی جبهه را واگذاشته و از دولت خود روگرداندند. کسی نمی‌تواند بگوید که آیا شورش واگنر آغازگر نهضتی بوده که به سرنگونی پوتین بینجامد یا خیر.

 

او می‌توانست مبارزه را برگزیند. اما این آخر هفته، پوتین با مقایسه خود با انقلاب اکتبر به ترس‌های خود خیانت کرد. اگر او بخواهد اقتدار خود را باز پس گیرد، شاید ناچار به خشونت و سرکوب شود.

 

اما به خاطر روسیه و جهان هم شده، باید امیدوار باشیم که حتی فکر انجام چنین کاری هم به خاطرش خطور نکند؛ تا چه رسد به اینکه به آن دست بزند.

 

 

 

منبع خبر : اکونومیست
منبع: اکونومیست
ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

هزینه عملیات نظامی ایران علیه اسراییل چقدر شد؟

مهریه؛ ابزار سودجویی برخی زنان یا زورگویی برخی مردان؟!

یک بزم کوچک در اسپیناس پالاس...

ماجرای انفجار در اصفهان چیست؟| آمریکا: از گزارش‌هایی درباره‌ی حمله اسرائیل به داخل ایران مطلعیم| فعال شدن پدافند هوایی ایران در آسمان چند استان کشور

حمایت از کدام خانواده؟

چرا تروریست‌ها چابهار را هدف گرفتند؟ | ظرفیت بندر چابهار بیشتر از گوادر است | جنبش‌های تجزیه‌طلبانه بلوچی مخالف سرمایه‌گذاری چین در چابهار هستند

۹۵ درصد قصور پزشکی در بیمارستان بیستون؛ دلیل فلج مغزی بهار

بیانیه سیدمحمد خاتمی در ارتباط با حمله به ساختمان كنسولگرى ايران در سوریه

‏‎از حمله تروریستی به مقر نظامی در راسک و چابهار چه می‌دانیم؟| این گزارش تکمیل می‌شود

حالا چه باید کرد؟

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

تجاوز سربازان اسراییلی به زنان در بیمارستان الشفا

مقام معظم رهبری سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نام‌گذاری کردند

بچه‌های ظریف کجا زندگی می‌کنند؟

پیشنهاد سردبیر

پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی

درآمد رائفی پور از کجاست؟!

بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده

طالبان این بار آب را به شوره‌زار نمی‌فرستد؟!

دیاکو حسینی در گفت‌وگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد

چرا ایران عملیات نظامی را از پیش اطلاع داد؟

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!